.

.
.
.
« شادی مومن در چهره ی اوست و غم و اندوهش در دل »
بدین معنا که خود مومن همواره غم خویش را برای خود نگه میدارد ولی در برخورد های اجتماعی با
گشاده رویی دیگران را در شادی خود سهیم می نماید. این نه تنها گفتار اهل بیت علیه السلام است،
بلکه در رفتار آن بزرگواران نیز به گونه روشن و عینی به چشم میخورد.
.
برای مشاهده ی کلیپ خواهشاٌ به ادامه مطلب مراجعه فرمایید
حجم: 7.72 مگابایت
دانلود نکنی عمرت از دست رفته...
برای دانلود قرائت شنیدنی حامد عزیز، لطفا به ادامه ی مطلب مراجعه فرمایید
سلام دوستان، ماه بندگی خدا رو بهتون تبریک میگم و امیدارم که نماز و دعاهاتون رو با انرژی چند برابر به جا بیارید و در این روزهای پر برکت به فکر همه باشید. خدا رو شکر سریالهاتون هم که به راهه، امیدوارم زندگی به کامتون خوش باشه و در این ماه کنار خانواده نهایت لذت رو ببرید.
* یا علی *
تا کی باید به سنگ فرش خیابان های شهر خود بنگریم؟؟؟
شاید بعضی ها با شنبدن چنین حرفی از دهن یه پسر امروزی، به سمتش جبهه بگیرن و بگن:
بابا بس کن خشک مقدس بازیاتووووووو....اح
اره اصلا ما خشک مقدس، ما امُل ،ما بی جنبه و.... اصلا هرچی که شما بگی. ولی برادر من، خواهر من ، بیاین یه خورده باهم رو راست باشیم و با یه دید دیگه به این کوچه خیابونا نگاه کنیم.
تا چندی پیش حرف، حرف کوتاهی لباس بود،یا همین چند وقت پیش که بحث ساپورت و تنگی لباس مطرح شده بود. ولی تو این مدت دقت کردین این مواردی که ازشون داریم عبور میکنیم و از بعضی هاش که کلا رد شدیم، چقدر واسه مردم عادی شد؟؟؟؟ چقدر مردم راحت پذیرفتنش؟؟؟؟
از شما که به ما میگی امُل یه سوال دارم،اصلا دین و مذهب به کنار،چرا باید در یه جامعه ای با این تمدن و تاریخ پرشکوهش،مردم بیان راحت، تن به پوشش غربی بدن؟؟
بعضی هاتونم که حرف از تارخ پیشتشون مطرح کنیم، فریاد کوروش،کوروششون گوش آدمو کَر میکنه،چرا تا حالا به این فک نکردین از گذشته خودتون الگو بگیرید و تن به این خفت و خواری ندین؟؟؟
و اما روی سخنم و میکنم به اون دسته از افراد که ته دلشون نیمچه اعتقادی به دین و مذهب دارن،آخه واقعا این درسته که یه عده با ندونم کاری هاشون بیان ظهور رو عقب بندازن؟؟
این درسته که با این کارای بیخود دل یه آقایی رو که از پی این کوچه پس کوچه ها عبور میکنه و منتظر بازگشت افرادی مثل منو و شماست رو بشکونیم؟؟؟مگه آقا چند تا مثل منو و شما رو داره؟؟؟ مگه امام زمان رو چند نفر روی کره زمین با این همه جمعیت میشناسن؟؟؟
آیا وقت اون نرسیده که خودمونو جمع و جور کنیم؟؟؟؟؟
شب نیمه شعبان
امام محمد باقر علیه السلام فرمودند: شب نیمه شعیان بعد از شب لیلة القدر افضل شب هاست.
درآن شب خداوند به بندگان فضل خود را عطا می فرماید و ایشان را می آمرزد.شب نیمه شعیان شبی است که خداوند به ذات مقدس خود قسم یاد فرموده که حاجتمندی را از درگاه خود دست خالی برنگرداند،البته تا زمانی که مطلب گناهی را درخواست نکند.
اعمال این شب پر فضیلت :
1.غسل کردن : این عمل باعث تخفیف گناهان میشود.
2. احیا و شب زنده داری : هر کس این شب را به راز و نیاز و عبادت بپرداز،در روزی که دل ها بمیرند دل او زنده میماند.
3. زیارت امام حسین علیه السلام : هر کس در هر کجا باشد و حضرت را به این شیوه زیارت کند،پاداش حج و عمره برای او نوشته میشود.
4.قرائت دعای کمیل
5.قرائت صلوات هر روز ماه شعبان
6. خواندن ذکر های سبحان الله و الله اکبر و الحمد الله و لا اله الا الله به تعداد صد مرتبه: هر کس این ذکر ها را بخواند خدای تعالی همه گناهان گذشته ی او را بیامرزد و حاجت های دنیا و آخرت او را بیاورد.
هر کدام از شماها یک نسخه قرآن در جیب بغلتان داشته باشید،اگر در جایی منتظر کاری می ایستید و فراغتی پیدا میکنید " یک دقیقه،دو دقیقه،پنج دقیقه، نیم ساعت " قرآن را باز کنید و به تلاوت آن مشغول شوید، تا با این کتاب انس پیدا کنید
* امام خامنه ای مدظله العالی *
میلاد “حسین” نوگل زهرا شده امشب
گیتى ز رخش طور تجلا شده امشب
ده مژده ى جانبخش بعالم ز قدومش
زیرا که در رحمت حق واشده امشب…
ولادت با شکوه سید و سالار شهدا امام حسین علیه السلام تبریک و تهنیت باد
**برای دریافت تصویر در اندازه ی اصلی به ادامه مطلب مراجعه کنید.**
امام حسین (ع):
در بسیاری جاها،خاموشی،یاوری نیکو است، هر چند سخنوری یاشی.
تا مرد سخن نگفته باشد / عیب و هنرش نهفته باشد
هر بیشه گمان مبر که خالی است / باشد که پلنگ خفته باشد
* مولوی*
رجب،هفتمین ماه سال قمری است که در اسلام به آن اهمیت ویژه ای داده شده و در شمار ماه های پر فضیلت و یکی از چهارده ماه برخوردار از حرمت ویژه است.رجب ماهی است که در آن بندگان و مومنان، خود را برای شرکت در مهمانی بزرگ خداوند آماده ساخته و در این ماه به زدودن غبار تیرگی از روح و جان خود میپردازند. در نهایت این ماه، ماه بندگی و فرمان بری و سرآغاز الفتی جانانه به پروردگار هستی بخش است.
برای دریافت اندازه اصلی پوستر به ادامه ی مطلب مراجعه فرمایید.
رسول اکرم(س) میفرمایید: در آخرالزمان از میان امت من زن هایی خواهند آمد که پوشش دارند اما برهنه اند و بر سرهایشان برآمدگی مانند کوهان شتر خراسانی وجود دارد!!!!پس آنان را لعنت کنید که ملعونند.
** لا حول ولا قوة الا بالله **
" آقا " شمایید و "سلام" نام خداست. می گویم "آقا سلام" تا یادم باشد اول باید شما را صدا بزنم تا به وسیله شما خدا نور افاضه کند به این قلب سیاه. اول شما را صدا میزنم و بعد نام خدا را که در کلام الله فرموده است: "وابتغوا بالوسیله".
باز لیاقت زیارت شما در سبد روزی نوکران و فقیران درگاهت قرار گرفت و تا لطف و رحمتت غبار از دل بندگانت کتار بزند و با دلی پاک، وجه زیبای شما را به نظاره بنشینند...
وقتی دوباره قرار میشود پیش شما بیایم یاد سفره کرمتان میافتم...
یاد بار اولی ک دست رحمتتان دلم را نوازش کرد...
یاد اولین مرتبه ای ک به ذکر نشستم...
یاد اولین جام شراب ضریحتان...
یاد اولین التماس فقیرانه ام ...
یاد اولین اشک های بی پایان...
یاد اولین نَفَس ک به این دل خورد...
یاد اولین آوارگی ام؛ ک در حرمتان بود...
یاد اولین باری ک روزی کربلایمان را دادی...
یاد اولین باری ک نفس کشیدم...
این بنده ات همه "اولین" های زیبای عمرش را از شما دارد؛ ای کاش همه "آخرین" های عمرش را هم از شما داشته باشد...
مثل آخرین نگاه...
آخرین دیدار...
آخرین کلام؛ ک ان شاء الله این باشد: وفدت علی الکریم بغیر زاد / من الحسنات والقلب السلیمی / وحمل زاد اقبح کل شیی / اذا کان الوفود علی الکریمی.../
***
نزد اهل معرفت برای سال ها یک تقسیم بندی وجود دارد ک به تقویم آسمانی آن ها امسال سال حضرت سلطان علی بن موسی الرضا یلام و صلواة الله علیه می باشد....
پیامبر خدا صلی الله علیه وآله :
سه چیز فراموشی را از بین می برد و حافظه می آورد: تلاوت قرآن ، مسواک زدن و روزه./ «میزان الحکمه 3» صفحه 133
مرحوم حاج اسماعیل دولابی از علمای برجسته و از بزرگان اهل معرفت، درخصوص انتظار فرج تمثیل زیبائی دارند که نقل آن آموزنده است.
مرحوم حاج اسماعیل دولابی می فرمایند:
پدری چهار تا بچه را گذاشت توی اتاق و گفت اینجا را مرتب کنید تا من برگردم
خودش هم رفت پشت پرده.
از آنجا نگاه میکرد میدید کی چه کار میکند، مینوشت توی یک کاغذی که بعد حساب و کتاب کند
یکی از بچهها که گیج بود، حرف پدر یادش رفت. سرش گرم شد به بازی.
یادش رفت که آقاش گفته خانه را مرتب کنید
یکی از بچهها که شرور بود شروع کرد خانه را به هم ریختن و داد و فریاد که من نمیگذارم کسی اینجا را مرتب کند.
یکی که خنگ بود، ترسید. نشست وسط و شروع کرد گریه و جیغ و داد که آقا بیا، بیا ببین این نمیگذارد، مرتب کنیم.
اما آنکه زرنگ بود، نگاه کرد، رد تن آقاش را دید از پشت پرده. تند و تند مرتب میکرد همهجا را
میدانست آقاش دارد توی کاغذ مینویسد
هی نگاه میکرد سمت پرده و میخندید. دلش هم تنگ نمیشد.
میدانست که آقاش همین جاست
توی دلش هم گاهی میگفت اگر یک دقیقه دیرتر بیاید باز من کارهای بهتر میکنم
آن بچه شرور همه جا را هی میریخت به هم، هی میدید این خوشحال است، ناراحت نمیشود
وقتی همه جا را ریخت به هم، آن وقت آقا آمد....
ما که خنگ بودیم، گریه و زاری کرده بودیم، چیزی گیرمان نیامد. او که زرنگ بود و خندیده بود،
کلی چیز گیرش آمد...
زرنگ باش. خنگ نباش. گیج نباش '
شرور که نیستی الحمدلله. گیج و خنگ هم نباش
نگاه کن پشت پرده رد آقا را ببین و کار خوب کن
خانه را مرتب کن، تا آقا بیاید....
تعداد صفحات : 2